دسته : روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل : word
حجم فایل : 23 KB
تعداد صفحات : 43
بازدیدها : 315
برچسبها : دانلود مقاله
مبلغ : 4500 تومان
خرید این فایلمقاله رفتار درمانی و تغییر و اصلاح رفتار
تاریخچه : تاریخچه به كارگیری رویكرد رفتاری را می توان به سه بخش تقسیم كرد. جزء اصلی رویكرد رفتاری شرطی سازی كلاسیك [1]یا شرطی سازی پاسخگو نام دارد كه بر پایة كارهای پاولف (1940) و هال ( 1943) مبتنی است (ساعتچی ، 1379) كاربرد اصلی شرطی سازی كلاسیك در روان درمانی اصطلاحاً رفتار درمانی نامیده می شود (شفیع آبادی 1378) و پیگیری جریان رشد رفتار درمانی و یا تاریخچه آن شبیه تعقیب رودخانهای است با انشعابات فراوان كه از پایین به طرف سرمنشأ در حركت است . چون جریانهای زیادی به این رودخانه ملحق می شوند. بعد از مدتی تشخیص اینكه كدام جریان اصلی رودخانه است مشكل می شود ( كورسینی 1973، ترجمة شفیع آبادی 1378).ذیلا به چند مورد از این جریانها اشاره شود.
یكی از این جریانها انزجار درمانی نام دارد. كانترویچ [2] (1929) اغلب بعنوان اولین استفاده كننده از این رویكرد مبتنی بر یافته های آزمایشگاهی معروف است . او با بكارگیری مدل شرطی سازی متقابلی بیمار الكلی را درمان كرد. بدین ترتیب كه الكل را با شوك قوی الكتریكی همراه كرد و موجب ایجاد بازتابهای امتناع بدنی و تنفر از الكل شد (كورسینی ، 1973).
دومین جریان بوسیلة كسانی شكل گرفت كه تلاش كردند تا سیستم های گسترده نظریة شخصیت و رواندرمانی را در چارچوب نظریة یادگیری بیان كنند. برجسته ترین تلاشها در این حیطه بوسیلة دولارد میلر ( 1950) صورت گرفت (كورسینی ، 1973) آنها كه سعی كرده اند نظریة روانكاوی را در قالب واژه های یادگیری به كار گیرند معتقدند كه رفتار نوروتیك بریك كشمكش عاطفی ناآگاه مبتنی است كه معمولا از دوران كودكی سرچشمه میگیرد . به اعتقاد آنها كشمكشهای روان نژندی به وسیلة والدین و در موقعیتهای تغذیه،آموزش نظافت ، آموزش جنسی و … آموزش داده می شود و كودكان آن را فرا می گیرند ( شفیع آبادی ، 1378).
[1] -classical conditioning
[2] - kantorovich
...
الف ) نظریة شخصیت
رفتار درمانگران توجه چندانی به ارایه نظریه ای در زمینةشخصیت نداشته اند آنان در درجة اول این فرض را پذیرفته اند كه اكثر رفتارهای انسان آموخته شده است و بنابراین می توان با استفاده از اصول یادگیری رفتارها را تعدیل كرد ویا كلا تغییر داد. از این رو می توان گفت كه همان اصول و قواعدی كه در شیوه های یادگیری انسان مطرح است در تدوین وتكوین شخصیت و یا اضمحلال آن نیز موثر است و پایه و اساس رشد شخصیت به حساب می آید . الگویی كه رفتارگرایان برآن اساس شخصیت را توجیه می كنند همان الگوی یادگیری محرك - پاسخ ( و یا الگوی محرك – ارگانیزم – پاسخ ( S-O-R ) است . در الگوی اول فرد را صرفا زادة نوع پاسخهایی می دانند كه فرد در قبال محركهای مختلف محیطی از خود بروز می دهد . در الگوی دوم نوع پاسخهایی میدانند كه فرد در قبال محركهای مختلف محیطی از خود بروز می دهد . در الگوی دوم نوع تعبیر و تفسیر و برداشت فرد از محركها عامل مهمی در تعیین نوع پاسخها و چگونگی رفتار و شخصیت او به حساب می آید . در قالب نظریة رفتاری محركها و عوامل محیطی نقش قاطع و تعیین كنندهای در تغییر و تكوین شخصیت دارند و شخصیت افراد تابع محیطی قرار می گیرد كه در آن رشد می یابند ( شفیع آبادی ، 1378).
دیدگاه رفتاری در مورد وجود آمادگیهای ذاتی در فرد برای رفتار به شیوه ای خاص اصراری ندارد . به علاوه روان شناسان یادگیری برخلاف تاكید نظریه های روان پویایی و صفات بر ویژگیها یا صفاتی كه در موقعیتهای مختلفی به كار می روند. معتقدند كه همسانی در رفتار افراد به دلیل شباهتی است كه در شرایط محیطی است و موجب برانگیختن این رفتار های شود ( پروین ، 1989؛ ترجمة كدیور،- ).
خرید و دانلود آنی فایل