دسته : روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل : word
حجم فایل : 122 KB
تعداد صفحات : 61
بازدیدها : 547
برچسبها : دلسوزی به خود کنترل خشم افکار خودکشی خودکشی دانشجویان
مبلغ : 12000 تومان
خرید این فایلمعرفی تحقیق بررسی رابطه دلسوزی به خود و کنترل خشم با افکار خودکشی در دانشجویان با منابع درون متنی
خودکشی یکی از معضلات بهداشت روان است. بر اساس گزارش رسمی سال 1996 سازمان بهداشت جهانی هر ساله 500 هزار نفر در جهان با خودکشی به زندگی خود پایان می دهند. افکار خودکشی عبارتی است که بر وقوع هرگونه اندیشه خودتخریبی دلالت دارد. این افکار طیف وسیعی از اندیشه های مبهم در مورد امکان خاتمه زندگی تا خودکشی کامل را در بر می گیرد.
شیوع سالانه افکار خودکشی در افراد بالغ 3/2تا 6/5 درصد گزارش شده است. گذر از فکر خودکشی به نقشه کشیدن در 32 درصد افراد(دارای فکر خودکشی) و گذر از نقشه خودکشی به اقدام در 72 درصد افراد (دارای نقشه خودکشی) صورت می گیرد. در نتیجه 24 درصد افرادی که فکر خودکشی را گزارش می کنند، در نهایت به سمت اقدام می روند.
افکار خودکشی با واکنش های نامتعارف به استرس نظیر مصرف الکل و مواد مخدر، درگیری با والدین، فرار از منزل و بدبینی به آینده، رابطه نزدیکی دارد. به عبارتی افکار خودکشی خود یک عامل خطر برای خودکشی محسوب می شود.
خودکشی عبارت است از هر نوع مرگی که نتیجه ی مستقیم و یا غیرمستقیم کردار مثبت یا منفی خود قربانی است که می دانسته است که می بایست چنان نتیجه ای به بار آورد. اقدام به خودکشی عملی است که بدینسان تعریف شده است اما قبل از این که به مرگ منجر شود متوقف شده است. افکار خودکشی هم دیگر مفهوم نزدیک به خودکشی که بر هر گونه فکر و خیال درباره ی پایان دادن به زندگی اشاره می شود.
در این تحقیق قصد داریم رابطه دو متغیر مربوط به خودکشی یعنی دلسوزی به خود و کنترل خشم را با افکار خودکشی را بررسی کنیم و ببینیم که بین دلسوزی به خود و کنترل خشم با افکار خودکشی چه ارتباطی وجود دارد.
سازه دلسوزی به خود که توسط نف(2003) مفهوم سازی شده، رویکرد تازه ای درباره ی بهزیستی روان شناختی است که ریشه در عقاید بودائیست دارد. مطابق با تعریفی که نف ارائه داده، دلسوزی به خود یک شکل سالم خودپذیری است که دارای سه مؤلفه می باشد که بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. خودمهربانی، آگاهی از انسان بودن عمومی و ذهن آگاهی. شخصی که دلسوزی به خود بالایی دارد قادر است حتی هنگام مواجهه با ناکامی و بدبیاری نگرش توأم با ملایمت و مهربانی نسبت به خود داشته باشد، چنین فردی درک می کند که تمام انسان ها شکست می خورند و درد را تجربه کند، بدون این که آن ها را از خود دور رانده یا کاملأ در سیطره آن ها قرار بگیرد.
خشم یک نوع احساس است که همیشه بین دو حالت متغیر است. خشم می تواند عصبانیت و ناراحتی جزئی و یا در نوع حاد آن، واکنشی جنون آمیز باشد. طبق نظر چارلز اسپیلبرگر، خشم نیز احساسی نظیر سایر احساسات انسان است که با ویژگی های روانشناسی افراد تغییر می کند. هنگامی که عصبانی می شوید آثار فیزیولوژیک خشم در بدن ظاهر می شود که از جمله آن می توان به افزایش ضربان قلب و فشار خون و افزایش میزان ترشح هورمون ها اشاره کرد. روش هایی برای برطرف کردن خشم وجود دارد مانند: ابراز کردن، سرکوب کردن و کنترل کردن.
کنترل کردن جزء روش های منطقی برطرف کردن خشم می باشد. در این حالت با جملات و واژه های تسکین دهنده فرد خود را تسکین می دهد. کنترل خشم این امتیاز را دارد که احساسات ناشی از خشم و هم تحریکات جسمانی که خشم باعث به وجود آمدن آن ها می شود، کاهش می یابد. بی تردید نمی توان پیشاپیش حوادثی را که باعث خشم می شوند را از سر راه برداشت و یا از روبه رو شدن با آن ها اجتناب کرد اما می توانیم بیاموزیم چگونه واکنش های خود را کنترل کنیم.
این اصطلاح، توصیف کننده ی اشخاصی است که به لحاظ فکری و به شکل نشخوار ذهنی با مفاهیم خودکشی، مرگ و بی ارزش بودن زندگی درگیرند، هر چند هنوز اقدامی برای از بین بردن خود صورت نداده اند. ارزیابی افکار خودکشی گرایانه و رفتارهایی که ممکن است متعاقب آن صورت پذیرد، حوزه ای است که برای تمام درمانگران بالینی اهمیت حیاتی دارد و کوتاهی در پرداختن به آن با خطرات بسیاری همراه گشته و عواقب وخیم و غم انگیزی را می تواند به دنبال داشته باشد. افکار خودکشی با واکنش های ناکارآمد به استرس، نظیر مصرف الکل و مواد مخدر و بدبینی به آینده رابطه نزدیکی داشته و خود یک عامل خطر برای خودکشی موفق محسوب می شود.
خود دلسوزی مستلزم این است که فرد زمانی که آسیب می بیند، شکست می خورد یا احساس بی کفایتی می نماید به جای آنکه رنجی را که متحمل شده نادیده بگیرد یا خود را به باد انتقاد بگیرد، نسبت به خود مهربان باشد و خود را درک نماید.
انسان هایی که نسبت به خود دلسوزی دارند و درک می نمایند که کامل نبودن و شکست خوردن و تجربه ی سختی های زندگی غیر قابل اجتناب است. بنابراین آن ها زمانی که با تجارب سخت زندگی غیر قابل اجتناب است. بنابراین آن ها زمانی که با تجارب سخت زندگی مواجه می شوند به جای آنکه از نرسیدن به ایده آل هایشان عصبانی شوند، تمایل به رفتار خود مهربانی دارند. انسان ها همیشه نمی توانند چیزی که به نظرشان ایده آل است، باشند یا چیزی را که می خواهند به دست آورند. زمانی که این واقعیت نادیده گرفته می شود، رنج ناشی از ناکامی به شکل استرس، ناامیدی و خودانتقادی افزایش پیدا می کند. زمانی که این واقعیت با مهربانی و همدلی پذیرفته شود فرد آرامش روانی بیشتری را تجربه می کند.
ناامیدی ناشی از شکست در به دست آوردن چیزهاست و معمولا با یک احساس غیرمنطقی همراه می شود و فرد قوی احساس منحصر به فرد بودن در شکست پیدا می کند به این شکل که تصور می نماید من تنها فردی هستم که آسیب دیده یا شکست خورده است. در مواجهه با شرایط دشوار همواره باید به این نکته توجه داشت که تمام انسان ها آسیب می بینند. ...
خرید و دانلود آنی فایل